جدول جو
جدول جو

معنی نقاب پوشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

نقاب پوشیدن
(غُ وَ دَ)
نقاب بربستن. چهره در نقاب نهفتن:
گر تو پریچهر نپوشی نقاب
توبه صوفی به زیان می بری.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غُ گِ رِ تَ)
نقاب کشیدن بر چیزی، پرده بر آن انداختن. آن را زیر پرده و روی پوشی پنهان کردن:
نوعروسی است این که از رویش
خاطر او بر او کشیده نقاب.
ناصرخسرو.
چو شد آفتاب مرا روی زرد
نقابی به من درکش از لاجورد.
نظامی.
، نقاب کشیدن از چیزی، نقاب از آن برگرفتن. آن را ظاهر و نمایان کردن. نقاب گشادن
لغت نامه دهخدا